دانلود رمان ت مثل طابو
در این مطلب از تک رمان ، رمان ت مثل طابو را اماده کردیم.برای دانلود رمان ت مثل طابو در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
بخشی از رمان ت مثل طابو :
توی این مدت دوبار با خانه تماس گرفتم ولی هردوبار نتوانستم با یارا صحبت کنم و بار دوم مامان فاطیما با بد و بیراه تلفن را رویم قطع کرد.
خوابم میآید؛ ولی مغز آشفتهام درهای عالم آسودگی را به رویم بسته. فکر توافقی که بابا نوشته دست از سرم برنمیدارد. چرا بابا باد چنین چیزی بخواهد؟ از آن مهمتر چرا آقبابا باید چنین چیزی را بپذیرد؟ از چه چیزی بیخبرم؟ یعنی حالا یارا خوابیده؟ شامش را خورده؟ دلم پر میزند برای در آغوش کشیدنش.
در حیاط باز میشود و من از جا میپرم، اندام امیریل را میشناسم که وارد خانه شد. آمد! انقدر دیر که خیالش هم به سرم نمیزد دیگر بیاید.
برمیخیزم، شالی میپوشم و منتظر آمدنش میشوم.
در اتاقم را به خاطرش باز میکنم؛ ولی در لحظه آخر میبینم که به سوی دیگری از خانه روانه است و وارد اتاق دایهاش میشود.
پنچر میشوم. در را باز میگذارم و روی تخت مینشینم. نه به آن همه هیجانی که پشت تلفن، نسبت به شنیدن صدایم داشت، نه به حالا.
صدای قدمهایش را میشنوم که به سمت راهروی اتاقهای ما میآید؛ اما این بار هم دری که میکوبد، در اتاق من نیست.
خندههای شنه و زمزمههای او در هم ادغام شده و از اتاق کناری به گوش میرسد.
چه انتظاری دارم؟ اینکه آمدنش فقط به خاطر من بوده باشد و اولین کسی که میخواهد ببیند، من باشم؟ نمیآید دیگر...
رمان های پیشنهادی :
چرا رمان ت مثل طابو اینجور تموم شده آیا قسمت دوم داره یا فقط با ی پیشنهاد ازدواج تموم میشه